انشا در مورد خاطره یک روز پاییزی (خوب و به یاد ماندنی)

انشا در مورد خاطره یک روز پاییزی
انشا در مورد خاطره یک روز پاییزی

نمی دانم دقیقا چند روز گذشته. روزی را به خاطر دارم که باران نم نم پاییزی آرام بر پنجره های خانه می خورد و ابر ها آسمان را گرفته بودند. لباس گرمی پوشیدم و از خانه بیرون رفتم.

چکمه های سیاهم را پایم کردم و به راه افتادم. قدم زدن در کوچه بارانی به حدی برایم لذت بخش بود که دلم می خواست زمان را متوقف کنم و تا ابد در همان وضع بمانم. هوا مرطوب و دل نشین بود و نفس کشیدن در آن به انسان روح تازه می بخشید.

در خیابان انسان های مختلفی به چشمم می خوردند. از دست فروشانی که بساط پرتقال و نارنگی را پهن کرده بودند تا دانش آموزانی که با عجله به سمت مقصدشان در حرکت بودند.

آن روز برایم روز متفاوتی بود. روزی بود که گویی تازه معنای دقیق زندگی را فهمیده بودم. روزی بود که بهترین موسیقی طبیعت دنیا را با قدم گذاشتن بر روی برگ های خشک ریخته شده شنیدم. روزی بود که در آن هوای دل انگیز نفسی عمیق کشیدم و دوباره متولد شدم.

شاید از نظر بقیه این ها تجربه های معمولی ای باشند که هر کسی می تواند در فصل پاییز آن ها را تجربه کند اما من در آن روز به یاد ماندنی اولین باری بود که با دقت به تک تک موهبت های الهی در این فصل زیبا می نگریستم.

گویی اولین بارم بود که صدای برخورد باران را با پنجره می شنیدم و بدون چتر زیر آن قدم می زدم. گویی اولین بار بود که به راز خشک شدن برگ ها و تغییر زیبایشان در این فصل اندیشیده بودم.

دلم نمی خواست به خانه بر گردم. می خواستم آن باران رویایی و هوای تمیز را تا ابد برای خود نگه دارم و در آن زندگی کنم اما بی ثباتی دنیا بار دیگر قدرت خود را نشان داد و باران بند آمد.

ابر ها کنار رفتند و خورشید تابان از پشت آن ها نمایان شد و نور گرم خود را باری دیگر بر زمین تابید. گرمای آن به حدی برایم لذت بخش بود که لحظه ای از این که آرزو کردم آن هوای بارانی هیچوقت تمام نشود پشیمان شدم. آن جا بود که فهمیدم هر اتفاقی در این دنیا زیباست و حکمت خداوند دانا در آن نهفته است.

گاهی اوقات خودمان هم نمی دانیم چه چیزی را از همه بیشتر می خواهیم. در این زمان است که باید چشمانمان را ببندیم و همه چیز را به خدا بسپاریم که او دانا ترین داناهاست.

🔥 برای مشاهده سریع جدیدترین فال های امروز روی دکمه زیر کلیک فرمایید

فال ام را نشان بده

فال حافظ کوکا