شعر روز کارگر : اشعار طنز و رسمی برای روز جهانی کارگر

اشعار زیبا و جدید برای گرامی داشت  و تبریک روز کارگر

شعر روز کارگر : اشعار طنز و رسمی برای روز جهانی کارگر
شعر روز کارگر : اشعار طنز و رسمی برای روز جهانی کارگر

مرد یعنی کار و کار و کار و کار
یکسره در شیفت های بی شمار
مثل یک چیزی میان منگنه
روز و شب از هر طرف تحت فشار
مرد موجی است هی در حال دو
جان بر آرد تا برآرد انتظار
او خودش همواره در تولید پول
لیک فرزند و عیالش پول خوار

شعر طنز روز کارگر

کارگر خسته نباشی
دست رنج تو
در سفره پر برکت ماست
عرقت در حال کار
مقدس تر از آب وضو
پیشانی سجده گر ماست
می دانم
کارگر مرد وزنش
غرور افت دارند
چون صبح تا شب
همیشه در فکر کارند
مال دزدی وحرام لب نزدند
می دانم
خستگی در دست وپایت
نه عزیز درنگاهت، صورتت
می ماند
اما
دلت زیبا درخشنده
نگاهت خیس بارانی
درشب های غم ناک است
ولی دستت پراز پینه
نشانه از سر کار است
خدااین دست را
از آتش جهنم
دور نگه دار است
خدا با کارگر همراه است……

جابر قربانی

شعر خنده دار روز کارگر

فقط این مانده بود از چین رسد کارگر چینى

همان کارگران خوش قد و خوش منظر چینى

همان کارگرى که احتمالاً در پکن دارد

زمین و خانه و اهل و عیال و مادر چینى

★ شعر برای روز کارگر ★

بمیرم واسه دستایی که خسته س از این زمونه
دلش می خواد که تک باشه ولی طفلی نمی تونه
همش شرمنده ی بچش می شه وقتی میاد خونه
دستاش خالیه و قلبش پر ازشرم و پر از خونه

شعر درباره روز جهانی کارگر

کار یعنی روح و جان زندگی

کار یعنی مایه پایندگی

کار اصل رویش و افزودن است

خود صدای کار نبض بودن است

گرچه قدر کارگر از کار شد

کار بی او نیز بی آثار شد

تا پیمبر”ص” بوسه زد بر دست من

جاودان از بوسه اش شد هست من

کاوه آهنگر از نسل من است

اصل آیین محموری اصل من است

کارگر هستم نجیب و سختکوش

از تبار میثم خرما فروش

مقتدای من امام غیب است

پاک مردی در غیابش نائب است

تا فقیهی متقی شد رهبرم

من مطیع و هم مرید این درم

فاش گویم با هزاران افتخار

کارگر هستم به شکر کردگار

محمد عراقی

شعر به مناسبت روز کارگر

رویت سفید کارگر ِ معدنِ زغال

کای می روی به پای خودت در سیاه چال

با آنکه زندگانی ِ تو غرق ظلمت است ،

بی آرزو نشسته ای اندر دلِ محال

خود با زغال روز و شبت را به سر بری

اما نکرده ای تو سیه کس ، که تا به حال!

گفتی:” که ام به معدن و هم خانه رو سیاه

من را چه حاصلست پس از رنجِ بی مثال”

روزی رسد زمان رهاییت ازین غبار

رویت سفید کارگر معدن زغال

حسنا خورشیدی

★ ★ ★

جیب پر باری ندارد کارگر
غیر غم، یاری ندارد کارگر

می نشیند دور میدان تا غروب
غیر از این کاری ندارد کارگر!

هر چه دارد در اتاقش چیده است
چون که انباری ندارد کارگر

کل اجناس اتاقش کهنه است
گرچه سمساری ندارد کارگر!

می خورد هر روز غم های جدید
شام تکراری ندارد کارگر!

کلبه و ویلا و حتی یک پلاژ
حومه ی ساری ندارد کارگر

وقت دفنش نیست عکس و تاج گل
مجلسش قاری ندارد کارگر

چند روزی می شود خوابیده است
قصد بیداری ندارد کارگر…

امیرحسین خوش حال

🔥 برای مشاهده سریع جدیدترین فال های امروز روی دکمه زیر کلیک فرمایید

فال ام را نشان بده

فال حافظ کوکا