ضرب المثل از هفت خان رستم گذشته کنایه از چیست؟ + معنی و داستان

منظور از هفت خان رستم گذشتن یعنی چه؟
معنی و داستان ضرب المثل از هفت خان رستم گذشته

ضرب المثل “از هفت خان رستم گذشته” درباره شخصی به کار می رود که برای رسیدن به خواسته اش مشکلات و موانع زیادی را پشت سر گذاشته باشد.

برخی از افراد آن چنان اراده ی مستحکمی دارند که هیچ مانع و مشکلی نمی تواند آن ها را از رسیدن به خواسته هایشان باز دارد این گونه افراد کاملا به هدف و توانایی خود ایمان دارند و به همین خاطر می توانند به قول معروف هفت خان رستم را پشت سر بگذارند.

بیش تر ما در مواجهه با مشکلات سریع نا امید شده و دست از کار می کشیم اما افراد موفق کسانی هستند که از شکست درس گرفته و نا امید نشوند و با رفع نواقص، دوباره به تلاش ادامه دهند.

هر هدفی نیازمند تلاش است اما برای رسیدن به بعضی از اهداف شما باید بسیار تلاش کرده و اراده ی آهنین داشته باشید و از هفت خان رستم بگذرید.

ضرب المثل “از هفت خان رستم گذشته” بر گرفته از شاهنامه است و یکی از زیبا ترین داستان‌ های حماسی ایرانی ست که توسط فردوسی شاعر پر آوازه‌ ی ایرانی در کتاب شاهنامه نقل شده است.

ریشه و داستان ضرب المثل

روزی کیکاووس پادشاه ایران به دست دیو سپید در قلعه ای در مازندان زندانی شد.

خبر زندانی شدن کیکاووس به گوش رستم، پهلوان نامی ایران رسید، رستم با شنیدن این خبر تصمیم گرفت که به مازندان برود و هر طور که شده کیکاووس را از بند دیو سپید آزاد کند.

رستم به طرف مازندان حرکت کرد اما در این میان برخی از افراد خبر آمدن رستم را به گوش دیو سپید رساندند و به او گفتند باید قبل از رسیدن رستم چاره ای بیندیشی زیرا که رستم، مرد بسیار قوی و جنگ‌آوری ست و با هر که مبارزه کرده توانسته او را شکست دهد.

دیو سپید که خود نیز از توانایی ها و قدرت رستم آگاهی داشت تصمیم گرفت تا موانعی بر سر راه رستم قرار دهد تا رستم به راحتی نتواند به قلعه ی او دست پیدا کند.

دیو سفید ابتدا شیر وحشی و گرسنه‌ ای را سر راه رستم قرار داد، اما زمانی که شیر خواست به رستم که سوار بر رخش (نام اسب رستم) به قلعه نزدیک می‌ شد حمله کند، قبل از اینکه رستم کاری کند رخش که اسبی بسیار نیرومند بود لگدی به شیر زد و او را از پای در آورد.

در مرحله ی دوم دیو سپید دستور داد تا آب تمام برکه ها و رود خانه هایی که در مسیر عبور رستم بود را قطع کنند تا او تشنه و نا توان شود و نتواند به راهش ادامه دهد، اما رستم از این مرحله عبور کرد.

مانع سوم، یک اژد های هفت سر ترسناک بود، رستم به مانع سوم رسید و با اژدها در گیر شد اما هر بار که سر اژدها را قطع می کرد اژدها سر جدیدی در می آورد به جنگ رستم می رفت.

رستم بالاخره اژدها را شکست داد اما متوجه شد که این موانعی که بر سر راه سفر او قرار می گیرد غیر منطقی است و دریافت که دیو سپید با به وجود آوردن آن موانع قصد دارد که رستم را از رسیدن به مازندران باز دارد.

خبر شکست اژدها به گوش دیو سپید رسید و او همین که فهمید رستم پهلوان از مانع سوم هم عبور کرده در مرحله ی چهارم جادوگر پیری را به جنگ با رستم فرستاد.

جادوگر تمام تلاش خود را کرد تا رستم را فریب دهد ولی رستم که فهمیده بود تمام این موانع از طرف دیو سپید طرح ریزی شده است، این مانع را هم از پیش رو برداشت.

در مرحله ی پنجم رستم متوجه شد که یکی از نزدیکانش به نام “اولاد” از یاران و دوستان دیو سپید است، به همین خاطر با او وارد جنگ شد و خیلی زود توانست او را هم شکست دهد.

باز هم خبر پشت سر گذاشتن این مانع که توسط دیو سفید برای رستم در نظر گرفته می‌ شد، نیز به گوش دیو سپید رسید، دیو از شنیدن این خبر ها لحظه به لحظه از دست رستم بیش تر عصبانی‌ می‌ شد.

دیو که دیگر نا امید شده بود از یکی از دوستان دیوش که “ارژنگ” نام داشت خواست تا در مرحله ی ششم به جنگ با رستم برود و او را شکست دهد.

جنگ در این مرحله برای رستم سخت بود، چون ارژنگ دیو بسیار زیرک و قدرتمندی بود ولی رستم با هر چه در توان داشت به جنگ با او رفت و هر زمان که احساس می کرد نزدیک است که شکست بخورد به یاد تلاش‌ هایی که در مراحل قبل انجام داده بود می‌ افتاد و در دل توانی دو چندان می‌ گرفت، رستم که می دانست زور دیو از او بیش تر است از خدا خواست کمکش کند تا با توکل بر خدا بتواند کیکاووس را نجات دهد.

بعد از گذشت ساعت های طولانی بالاخره نبرد آن دو پایان یافت و این رستم بود که توانست ارژنگ دیو را شکست داده و پیروز نبرد شود.

رستم توانسته بود تمام سختی ها را پشت سر بگذارد و دیو دیگر نمی دانست که در مقابل رستم چه کند و چون دیگر کسی را نداشت تا سراغ رستم بفرستد خودش وارد عمل شد و به جنگ با رستم رفت.

بین رستم و دیو سپید نبرد سخت و طولانی در گرفت و به یاری خداوند پیروز این میدان نیز رستم پهلوان بود.

بعد از این که رستم دیو سپید را شکست داد دیگر مانعی بر سر راه رستم و آزادی کیکاووس نبود پس رستم با عجله خود را به زندانی که کیکاووس در آن جا اسیر بود، رساند و زنجیر از دست و پای کیکاووس باز کرد.

در نهایت، کیکاووس پادشاه ایران به کمک رستم آزاد شد و پس از آن ماجرا ایرانیان فهمیدند رستم برای این که پادشاه کشورش را نجات دهد از هفت مرحله‌ سخت گذشته و مردم به این هفت مرحله “هفت خوان رستم” گفتند.

معادل انگلیسی

Rostam’s seven labors

A Herculean task

🔥 برای مشاهده سریع جدیدترین فال های امروز روی دکمه زیر کلیک فرمایید

فال ام را نشان بده

فال حافظ کوکا