معروف ترین اشعار عاشقانه رحیم معینی کرمانشاهی

شعرهای عاشقانه رحیم معینی کرمانشاهی
شعرهای عاشقانه رحیم معینی کرمانشاهی

گلچینی از بهترین و ناب ترین اشعار عاشقانه رحیم معینی کرمانشاهی برای پروفایل، کپشن و استوری اینستاگرام

مـن كـه مشغولم بكاردل ، چه تدبيري مرا
منكــــه بيــــزارم ز كــــارگــل ، چه تزويري مرا

منكه سيرابم چنين از چشمه ي جوشان عشق
خلق اگــــر با مــن نمي جوشد ، چـه تاثيري مرا

منكـــه با چشــــم حقارت عالمي را بنگــــــرم
سنگ اگر بر سر بكوبندم ، چه تاثيري مرا…

******

اشعار عاشقانه معینی کرمانشاهی

ز جهان دل برکندم تا شوری پیدا کردم
تو پریشان مو کردی چون مجنون صحرا گردم
ز تو نوشین لب باشد هم درمان و هم دردم
دلم از خون چون مینا لبریز و من خاموشم
شب هجران جای می خوناب دل می نوشم
ز خیالت برخیزد بوی گل از آغوشم
تو سیه چشم از چشمم تا دوری من بیمارم
تو سیه گیسو هر شب در خواب و من بیدارم
تو لب میگون داری من اشک گلگون دارم
ز تو دل گر برگیرم از غم دیگر می میرم
به خدا دور از رویت از جان شیرین سیرم

******

این بود وفاداری و این بود محبت؟
ایکاش نخستین سخنت رنگ هوس داشت

ای کاش که آن محفل دلساده فریبت
بر سر در خود مهر و نشانی ز قفس داشت

******

امید جانم ز سفر بازآمد
شکر دهانم ز سفر بازامد
عزیز آن که بی خبر
به ناگهان رود سحر
چو ندارد دیگر دلبندی
به لبش ننشیند لبخندی
چو غنچه ی سپیده دم
شکفته شد لبم ز هم
که شنیدم یارم بازآمد
ز سفر غمخوارم بازآمد
همچنان ، که عاقبت
پس از همه شب بدمد سحر ، ناگهان
نگارِ من ، چنان مهِ نو آمد از سفر
همچنان ، که عاقبت
پس از همه شب بدمد سحر ، ناگهان
نگارِ من ، چنان مِه نو آمد از سفر
من هم ، پس از آن دوری
بعد از ، غم مهجوری
یک شاخه ی گل ، بُردم به برش
یک شاخه ی گل ، بُردم به برش
دیدم ، که نگارِ من
سرخوش ، ز کنار من
بگذشت و به بر
یارِ دگرش
بگذشت و به بر
یارِ دگرش
وای از آن گلی که دست من بود
خموش و یک جهان سخن بود
خموش و یک جهان سخن بود
گل ، که شهره شد به بی وفایی
زِ دیدن چنین جدایی
ز غصّه ی پاره پیرُهَن بود

******

شعر های استاد رحیم معینی کرمانشاهی

بـه پنـدار تــــو:
جهانم زیباست!
جامه ام دیباست!
دیــــــده ام بیناست!
زیـانـــم گـــــــــویاست!
قفســــم طلاســــت!
به این ارزد که دلم تنهاست؟

******

عابدي را گفتم اي دست من و دامان تو
كن دعايي ، تا نهم پايي در اين ميدان تو

گفت از طاعت چه داري ، كوفتم بر سر كه آه
گفت آهت را بمن ده ، هر چه دارم زان تو

******

من آن ساکن شهر رسواییم
که از شور بختی ، تماشاییم

فقیر سر کوی آشفتگی
اسیر دل و عشق و شیداییم

ز کم سوییم خلق باور کنند
که فانوس شبهای تنهاییم

چه نیرنگها دیدم از رنگها
همین بود محصول بیناییم

نه دلبسته راحت ، نه وارسته شاد
بحیرت از این چرخ میناییم

چه سودی مرا ز اشک حسرت چو شمع ؟
که محکوم این محفل آراییم

الهی به محبوب خویشم رسان
ز کف رفته دیگر تواناییم

******

معروف ترین اشعار رحیم معینی کرمانشاهی
معروف ترین اشعار رحیم معینی کرمانشاهی

ناز کمتر کن ، که من اهل تمنا نیستم
زنده با عشقم ، اسیر سود و سودا نیستم

******

گزیده اشعار معینی کرمانشاهی

خانمانـسوز بود آتـــــش آهـــــی گاهـــــی
ناله ای میشکند پشت سپاهی گاهی

گر مقـدّر بشود سـلک ســــلاطــین پویـــد
سالک بی خــــبر خفـته براهــی گاهی

قصه یوسف و آن قوم چه خوش پنـدی بود
به عزیزی رسد افتـــاده به چاهی گاهی

هستی ام سوختی از یک نظر ای اختر عشق
آتـــش افروز شود برق نگــــاهی گاهی

روشنی بخش از آنم که بسوزم چون شمع
رو سپیدی بود از بخت سیاهی گاهی

عجبی نیـست اگر مونس یار است رقـیب
بنشـیند بر ِ گل، هرزه گیــــاهی گاهی

چشـم گریـــــان مرا دیدی و لبخـــــند زدی
دل برقصد به بر از شوق گنـاهی گاهی

اشک در چشـم ، فریبـــنده ترت میـــبینـم
در دل موج ببـــــین صورت ماهی گاهی

زرد رویــــی نبــــود عیـــــب، مرانم از کوی
جلـــوه بر قریه دهد، خرمن کاهی گاهی

دارم امیّـــــد که با گریه دلــت نرم کنـــــم
بهرطوفانزده، سنگی است پناهی گاهی

******

بیان نامرادی هاست اینهایی که من گویم
همان بهتر به هر جمعی رسم کمتر سخن گویم

شب و روزم به سوز و ساز عمر بی امان طی شد
گهی از ساختن نالم گهی از سوختن گویم

خدا را مهلتی ای باغبان تا زین قفس گاهی
برون آرم سر و حالی به مرغان چمن گویم

مرا در بیستون بر خاک بسپارید تا شب ها
غم بی همزبانی را برای کوهکن گویم

بگویم عاشقم بی همدمم دیوانه ام مستم
نمی دانم کدامین حال و درد خویشتن گویم

از آن گمگشته من هم نشانی آور ای قاصد
که چون یعقوب نابینا سخن با پیرهن گویم

تو می آیی به بالینم ولی آندم که در خاکم
خوش آمد گویمت اما در آغوش کفن گویم

******

شعر معینی کرمانشاهی در مورد خدا

عجب صبری خدا دارد!
اگر من جای او بودم.
همان یک لحظه اول ،
که اول ظلم را میدیدم از مخلوق بی وجدان ،
جهان را با همه زیبایی و زشتی ،
بروی یکدیگر ،ویرانه میکردم.

عجب صبری خدا دارد !
اگر من جای او بودم .
که در همسایه ی صدها گرسنه ، چند بزمی گرم عیش و نوش میدیدم ،
نخستین نعره مستانه را خاموش آن دم ،
بر لب پیمانه میکردم .

عجب صبری خدا دارد !
اگر من جای او بودم .
که میدیدم یکی عریان و لرزان ، دیگری پوشیده از صد جامه ی رنگین
زمین و آسمان را
واژگون ، مستانه میکردم .

عجب صبری خدا دارد !
اگر من جای او بودم .
نه طاعت می پذیرفتم ،
نه گوش از بهر استغفار این بیدادگرها تیز کرده ،
پاره پاره در کف زاهد نمایان ،
سبحه ی، صد دانه میکردم .

عجب صبری خدا دارد !
اگر من جای او بودم .
برای خاطر تنها یکی مجنون صحرا گرد بی سامان ،
هزاران لیلی ناز آفرین را کو به کو ،
آواره و ، دیوانه میکردم .

عجب صبری خدا دارد !
اگر من جای او بودم .
بگرد شمع سوزان دل عشاق سر گردان ،
سراپای وجود بی وفا معشوق را ،
پروانه میکردم .

عجب صبری خدا دارد !
اگر من جای او بودم .
بعرش کبریایی ، با همه صبر خدایی ،
تا که میدیدم عزیز نابجایی ، ناز بر یک ناروا گردیده خواری میفروشد ،
گردش این چرخ را
وارونه ، بی صبرانه میکردم .

عجب صبری خدا دارد !
اگر من جای او بودم.
که میدیدم مشوش عارف و عامی ، ز برق فتنۀ این علم عالم سوز مردم کش ،
بجز اندیشه عشق و وفا ، معدوم هر فکری ،
در این دنیای پر افسانه میکردم .

عجب صبری خدا دارد !
چرا من جای او باشم .
همین بهتر که او خود جای خود بنشسته و ،
تاب تماشای تمام زشتکاریهای این مخلوق را دارد،!
و گر نه من بجای او چو بودم ،
یکنفس کی عادلانه سازشی ،
با جاهل و فرزانه میکردم .

عجب صبری خدا دارد ! عجب صبری خدا دارد !

******

قلم در دست من میلرزد از تاب سخن امشب
سر اندیشه پردازی نمی آید زمن امشب

مرا دیوانه باید گفت ،با این گریه ی سنگین
بحالم شمع میخندد ،بحال سوختن امشب

ردایم عشق وکفشم صبر و راهم بی سرانجامی
ندانم چون بیارامم درون پیرهن امشب

چنان بریان شدم ، بر آتش آشفته بختیها
که هردم همچو نی دارم ، نوایی دلشکن امشب

غم از من گریه از من، ناله ی آوارگی از من
تو هم ای مرغ شب بیدار شو ، بانگی بزن امشب

هوا تاریکتر از شب ز آه بینوایان شد
افق رنگین کمان بندد ز اشک مرد وزن امشب

🔥 برای مشاهده سریع جدیدترین فال های امروز روی دکمه زیر کلیک فرمایید

فال ام را نشان بده

فال حافظ کوکا
نسیم
نویسنده و طراح گرافیک سایت، علاقه مند به فتوشاپ، نویسندگی و سئو