دلنشین ترین متن های ادبی درباره فصل زمستان

زمستان نم نمک از راه می رسد تا دست سردش را به سر من و تو و طبیعت و دنیا بکشد و شعله های خشم و کینه و حسادت های ما در سرمایش قندیل ببندد. زمستان قشنگ ترین فصل خدا است، اگر چشمانت عاشق قشنگی ها باشد …

به مناسبت فرا رسیدن فصل زمستان در ادامه یک بغل متن ادبی درباره زمستان آماده کرده ایم، با کوکا همراه باشید.

******

متن ادبی کوتاه درباره زمستان

زمستانی سرد از راه می رسد
از درختان سبز تنها پوست و استخوانی باقی مانده
و از دنیای گرم و رنگارنگ تنها سردی و سفیدی …
اما من باور دارم به این که در دل تاریکی ها خورشید طلوع خواهد کرد
و در نا امیدی ها امید خواهد درخشید
و در آن سوی زمستان سرد، بهاری زیبا شکوفه خواهد زد
به امید شکفتن بهار ….

******

⛄متن ادبی انگیزشی درباره زمستان⛄

زندگی را به فصول سال تشبیه می کنم و هیچ فصلی همیشگی نیست
در زندگی نیز روزهایی برای کاشت، داشت، استراحت و تجدی و حیات وجود دارد
زمستان تا ابد طول نمی کشد
اگر امروز مشکلاتی دارید بدانید که بهار هم در پیش است …!

******

متن ادبی زمستان و برف

اولین سوز زمستان که به پنجره خیالم می زند
و اولین برف سفیدی که بر پیشانی غرورم می نشیند
به یاد تو می افتم
همان سرما، همان لطافت، همان آرامشی که در شب برفی زمستانی
نهفته است در وجودت موج می زند
تو شاید از تبار زمستانی و من شاید پاییزی ترین عاشق دل خسته

******

متن ادبی زیبا در مورد زمستان

حجم سرما🌨️
ضربان قلب هوا را می شمارد
و من به دری تکیه داده ام
که زنگوله های یخ
آن را پوششی دوباره داده اند
آیا برای دوباره روییدن
بهار می آید؟؟؟

******

زمستان این جاست و نام تو را صدا می زند
تا هم گام با من جاده ای برفی را طی کنیم
و جای پاهای مان در دل برف ها جا خوش کند
تو باشی، سردترین زمستان ها هم طعم تابستان می دهند

******

جملات ادبی عاشقانه درباره فصل زمستان

قول داده بودی
با اولین برف به خیابان برویم و
آدم برفی رویایی‌ مان را بسازیم
امروز برف آمد
من حتی منتظرت هم نبودم
آخر چطور انتظار کسی که نیست را بکشم؟
❥❥ℒℴνℯ

******

زیباترین متن های زمستانی

این مردگی، این سرما، این خستگی را نبین
در دل خاک زمستان زده
جوانه ای از عشق و امید منتظر است
تا بی محابا و با اولین نسیم بهاری
راهش را به دنیای ما پیدا کند
زمستان در دلش یک دنیا امید دارد

******

نه عاشق زمستانم
عاشق این که ببینمت در زمستان آرام راه می روی که سر نخوری!
گونه هایت از سرما سرخ شده است
سر خود را تا حد ممکن در یقه ات فرو کرده ای
دست هایت در جیبت به هم مچاله شده
معصومانه به زمین خیره ای
چه قدر دوست داشتنی شده ای
حرفم را پس می گیرم
من عاشق زمستان نیستم، عاشق تو ام …

******

زمستان است و چشم کوچه از انتظارت، سپید!
پرنده مهاجرم!
بگو با کدام برف❄️
می نشینی
بر شاخسار تنهایی ام؟
دلواپس سرما نباش؛
این جا از هیزم دل

🔥 برای مشاهده سریع جدیدترین فال های امروز روی دکمه زیر کلیک فرمایید

فال ام را نشان بده