نقد و بررسی فیلم لئون: حرفه ای + خلاصه داستان

نوشته شده توسط

۲۶ فروردین ۱۴۰۰

خلاصه داستان فیلم لئون: حرفه ای | داستان کامل | نقد و بررسی | آمار فیلم و جوایز

فیلم لئون: حرفه ای (Leon: The Professional) فیلمی درام و اکشن به کارگردانی لوک بسون، کارگردان فرانسوی است و از ستارگان آن می توان به ژان رنو، گری اولدمن و ناتالی پورتمن اشاره کرد.

درجه فیلم: R
ژانر: اکشن، درام
زمان فیلم: 133 دقیقه
تاریخ اکران: 14 سپتامبر 1994
استودیو: گامونت بیونا ویستا اینترنشنال

خلاصه فیلم

ماتیلدا که خانواده اش توسط پلیس های فاسد کشته شده به خانه آدم کش حرفه ای به نام لئون پناه می برد، او قصد دارد مهارت های لئون را یاد بگیرد تا انتقام خانواده اش را بگیرد اما …

داستان کامل فیلم

خطر اسپویل و لو رفتن داستان:

لئون یک آدم کش (یا به گفته خودش یک “نظافتچی”) است که به تنهایی در نیویورک زندگی می کند و زندگی ساده ای دارد. او برای فردی به نام تونی پیر کار می کند.

لئون به طور اتفاقی با ماتیلدا لاندو، دختری دوازده ساله، آشنا می شود. ماتیلدا و خانواده اش در یک آپارتمان در همسایگی لئون زندگی می کنند. ماتیلدا دختری است که به نظر می رسد خانواده اش علاقه چندانی به او ندارند. پدرش او را کتک می زند و مادر و خواهرش هم رفتار خوبی با او ندارند.

پدر ماتیلدا که در زمینه مواد مخدر فعال است و برای پلیس های فاسد، کوکائین نگهداری می کند با دزدیدن مواد مخدر و پی بردن پلیس به این مسئله دچار مشکل شده است.

پلیس ها به او یک روز فرصت می دهند تا مواد مخدر را باز گرداند و روز بعد نورمن استنسفیلد به همراهی چند پلیس فاسد دیگر به ساختمان محل زندگی ماتیلدا حمله می کنند. آن ها اعضای خانواده ماتیلدا را به قتل می رسانند اما ماتیلدا که برای خرید مواد غذایی بیرون رفته است زنده می ماند.

او پس از بازگشت متوجه می شود چه اتفاقی افتاده و در یک لحظه حساس، به جای رفتن به خانه راهش را در راهرویی که خانه شان در آن جا است ادامه داده و درب خانه لئون را می کوبد. لئون در باز کردن درب خانه اش دودل است اما در نهایت او را می پذیرد.

بعد از رفتن پلیس ها، ماتیلدا با دیدن کیف لئون و اسلحه هایی که در آن دارد متوجه می شود او یک آدم کش است، به همین دلیل از لئون خواهش می کند از او مراقبت کرده و مهارت های آدم کشی را به او بیاموزد زیرا قصد دارد انتقام برادر چهار ساله اش را از آن مردان قاتل بگیرد.

لئون در ابتدا از این کار ممانعت دارد و حتی یک بار تصمیم می گیرد ماتیدا را در خواب بکشد اما سرانجام قبول می کند که به او آموزش دهد تا ماتیلدا نیز در عوض این کار خانه اش را تمیز نگه دارد و به لئون خواندن و نوشتن بیاموزد، با گذشت زمان بین این دو پیوندی نزدیک ایجاد می شود.

ماتیلدا برای برداشتن وسایلش به طور پنهانی به آپارتمان قبلی باز می گردد اما استنسفیلد به همراه دو همکارش به آن جا می آیند و ماتیلدا پنهان می شود. ماتیلدا از صحبت های آن ها به نشانی محل کار استنسفیلد پی می برد و تصمیم می گیرد خودش برای انتقام اقدام کند.

هنگامی که لئون برای انجام کار (آدم کشی) از خانه خارج شده، ماتیلدا کیسه ای را از اسلحه های مختلف پر می کند و برای کشتن استنسفیلد راهی می شود. او به عنوان یک پیک غذا وارد ساختمان پلیس مواد مخدر شده و قصد دارد برای کشتن استنسفیلد کمین کند اما پلیس به حضورش پی می برد.

استنسفیلد قصد کشتن ماتیلدا را دارد که یکی از افرادش خبر می دهد لئون امروز صبح یکی از همکارانش را در محله چینی ها کشته است.

از سوی دیگر لئون وقتی به خانه باز می گردد یادداشتی از ماتیلدا می بیند و روانه ساختمان پلیس می شود. او ماتیلدا را نجات می دهد و دو نفر از همراهان استنسفیلد را می کشد. استنسفیلد که بسیار خشمگین است به رستوران تونی می رود و درباره لئون سوالاتی می پرسد.

بعد از این که ماتیلدا و لئون از دردسر رهایی می یابند، لئون داستان زندگی اش را برای ماتیلدا تعریف می کند.

لئون در جوانی و زمانی که در ایتالیا بوده عاشق دختری از یک خانواده ثروتمند می شود اما وقتی پدر دختر به رابطه آن ها پی می برد خشمگین شده و از روی عصبانیت دخترش را می کشد. پلیس این کار او را حادثه می داند و پدر از زندان آزاد می شود اما لئون برای انتقام عشقش، او را با شلیک گلوله از پا در می آورد، سپس به نیویورک گریخته، در آن جا با تونی ملاقات می کند و برای آدم کشی آموزش می بیند.

روز بعد زمانی که ماتیلدا از خرید به خانه باز می گردد توسط یک تیم ضربت پلیس که از جانب استنسفیلد فرستاده شده اند دستگیر می شود. این تیم مأموریت کشتن لئون را دارد.

لئون به حمله آن ها واکنش نشان داده و پس از کشتن تعدادی از پلیس ها، ماتیلدا را نجات می دهد. سپس با ایجاد یک سوراخ در تهویه، راه فراری برای ماتیلدا ایجاد می کند.

لئون لحظاتی قبل از حمله پلیس به داخل آپارتمان به ماتیلدا می گوید که یک ساعت بعد او را در رستوران تونی ملاقات خواهد کرد. بعد از رفتن ماتیلدا و در هرج و مرج ایجاد شده، لئون با لباس مبدل به عنوان یک افسر زخمی گروه ضربت از ساختمان بیرون می رود در حالی که نمی داند استنسفیلد او را شناخته است.

وقتی لئون قصد دارد از ساختمان خارج شود استنسفیلد به طور پنهانی او را تعقیب کرده و از پشت به او شلیک می کند. لئون که در حال مرگ است چیزی در دست های استنسفیلد قرار می دهد و می گوید که “از طرف ماتیلدا” است و جان می دهد.

این شی یک پین نارنجک است، نارنجک های وصل شده به بدن لئون بلافاصله منفجر شده و استنسفیلد را نیز به کام مرگ می کشانند.

ماتیلدا همان طور که لئون خواسته بود نزد تونی می رود. او تلاش می کند تونی را متقاعد کند که به جای لئون استخدام شود اما تونی قاطعانه از استخدام یک جوان دوازده ساله امتناع می کند و به ماتیلدا می گوید لئون به او دستور داده که اگر اتفاقی برایش افتاد پولش را به او بدهد.

او صد دلار از پول لئون به عنوان کمک هزینه به ماتیلدا می دهد.

ماتیلدا به مدرسه می رود و برای مدیر مدرسه داستانی ساختگی تعریف می کند، مدیر مدرسه حرف های او را نمی پذیرد و مجددا واقعیت را می پرسد، ماتیلدا این بار واقعیت را می گوید و مدیر حرف هایش را می پذیرد.

پس از پذیرش ماتیلدا در مدرسه، او گل مورد علاقه لئون را داخل زمین مدرسه می کارد و می گوید: ” فکر کنم جای ما امنه”.

نقد و بررسی فیلم

فیلم لئون بی شک یکی از آثار شاهکار و ماندگار دنیای سینما است که مسیر دستیابی به شهرت جهانی را برای بازیگرانش هموار کرد.

لئون دو عامل مهم برای موفقیت دارد:

اولین عامل، فیلمنامه زیبای آن است. در این فیلم هیچ چیز سر جای خودش قرار ندارد! به عنوان مثال پلیس های مواد مخدر خودشان قاچاقچی مواد هستند، تونی که صاحب مهربان یک رستوران است شبکه آدم کشی را می گرداند، لئون آرام و ساده یک آدم کش خونسرد و حرفه ای است و البته ماتیلدای دوازده ساله مهارت های آدم کشی یاد می گیرد، با این حال فیلمنامه به قدری زیبا شخصیت ها را بسط داده که تمامی این تناقض ها دلچسب به نظر می رسد.

دومین عامل موفقیت لئون درخشش مثلث بازیگران (ژان رنو، ناتالی پورتمن و گری اولدمن) است. ژان رنو که گویی برای نقش لئون ساخته شده و به جرئت می توان گفت که مهم ترین اثر دوران بازیگری اش در این فیلم رقم خورده است، گری اولدمن نیز با نمایش توانایی هایش به خوبی از پس شخصیت نیمه دیوانه و نامتعادل استنسفیلد برآمده است.

با این وجود احتمالا بزرگ ترین شگفتی فیلم، بازی فوق العاده ناتالی پورتمن نوجوان است که همه منتقدان را شگفت زده می کند، دختر دوازده ساله ای که سودای آدم کشی در سر دارد و هنر نمایی بی نقص او به فیلم روح می بخشد و در کنار موسیقی جذاب، آن را به اثری متمایز تبدیل می کند.