زیباترین رباعیات عاشقانه سعدی شیرازی [شعرهای کوتاه و معروف!]

رباعیات عاشقانه معروف و ناب سعدی
رباعیات عاشقانه معروف و ناب سعدی

گلچینی از معروف ترین اشعار عاشقانه سعدی شیرازی در قالب رباعی های زیبا و کوتاه برای پست، کپشن و استوری اینستاگرام

***

بگذشت و چه گویم که چه بر من بگذشت
سیلاب محبتم ز دامن بگذشت
دستی به دلم فرو کن ای یار عزیز
تا تیر ببینی که ز جوشن بگذشت

******

رویی که نخواستم که بیند همه کس
الا شب و روز پیش من باشد و بس
پیوست به دیگران و از من ببرید
یارب تو به فریاد من مسکین رس

******

هر ساعتم اندرون بجوشد خون را
و آگاهی نیست مردم بیرون را
الا مگر آن‌ که روی لیلی دیده‌ ست
داند که چه درد می‌ کشد مجنون را

******

چون دل ز هوای دوست نتوان پرداخت
درمانش تحمل است و سر پیش انداخت
یا ترک گل لعل همی باید گفت
یا با الم خار همی باید ساخت

******

آن کیست که دل نهاد و فارغ بنشست
پنداشت که مهلتی و تاخیری هست
گو میخ مزن که خیمه می‌ باید کند
گو رخت منه که بار می‌ باید بست

******

آن شب که تو در کنار مایی روزست
و آن روز که با تو می‌ رود نوروزست
دی رفت و به انتظار فردا منشین
دریاب که حاصل حیات امروزست

******

ای چشم تو مست خواب و سرمست شراب
صاحب‌ نظران تشنه و وصل تو سراب
مانند تو آدمی در آباد و خراب
باشد که در آیینه توان دید و در آب

******

آن یار که عهد دوستاری بشکست
می‌ رفت و منش گرفته دامان در دست
می‌ گفت دگرباره به خوابم بینی
پنداشت که بعد از آن مرا خوابی هست

******

هشیار سری بود ز سودای تو مست
خوش آنکه ز روی تو دلش رفت ز دست
بی‌ تو همه هیچ نیست در ملک وجود
ور هیچ نباشد چو تو هستی همه هست

******

شب ها گذرد که دیده نتوانم بست
مردم همه از خواب و من از فکر تو مست
باشد که به دست خویش خونم ریزی
تا جان بدهم دامن مقصود به دست

******

مشنو که مرا از تو صبوری باشد
یا طاقت دوستی و دوری باشد
لیکن چه کنم گر نکنم صبر و شکیب؟
خرسندی عاشقان ضروری باشد

******

ای در دل من رفته چو خون در رگ و پوست
هرچ آن به سر آیدم ز دست تو نکوست
ای مرغ سحر تو صبح برخاسته‌ ای
ما خود همه شب نخفته‌ ایم از غم دوست

******

گویند رها کنش که یاری بدخوست
خوبیش نیرزد به درشتی که دروست
بالله بگذارید میان من و دوست
نیک و بد و رنج و راحت از دوست نکوست

******

تا دل ز مراعات جهان برکندم
صد نعمت را به منتی نپسندم
هر چند که نو آمده‌ ام از سر ذوق
بر کهنه جهان چون گل نو می‌خندم

******

در مرد چو بد نگه کنی زن بینی
حق باطل و نیکخواه دشمن بینی
نقش خود تست هر چه در من بینی
با شمع درآ که خانه روشن بینی

******

تو هرچه بپوشی به تو زیبا گردد
گر خام بود اطلس و دیبا گردد
مندیش که هرکه یک نظر روی تو دید
دیگر همه عمر از تو شکیبا گردد

******

ای باد چو عزم آن زمین خواهی کرد
رخ در رخ یار نازنین خواهی کرد
از ماش بسی دعا و خدمت برسان
گو یاد ز دوستان چنین خواهی کرد؟

******

ای بی‌تو فراخای جهان بر ما تنگ
ما را به تو فخرست و تو را از ما ننگ
ما با تو به صلحیم و تو را با ما جنگ
آخر بنگویی که دلست این یا سنگ؟

******

ما را به چه روی از تو صبوری باشد
یا طاقت دوستی و دوری باشد
جایی که درخت گل سوری باشد
جوشیدن بلبلان ضروری باشد

در ادامه : زیباترین تک مصرع های عاشقانه سعدی

🔥 برای مشاهده سریع جدیدترین فال های امروز روی دکمه زیر کلیک فرمایید

فال ام را نشان بده

فال حافظ کوکا
نسرین
نویسنده، مترجم و علاقه مند به موضوعات سبک زندگی، فرهنگ و هنر و سرگرمی