مجموعه ای از زیباترین اشعار عاشورایی همراه با شعرهای کوتاه در مورد عاشورای حسینی و روز دهم محرم برای کپشن، پست و پروفایل!
وحشت گرفته بود
تمام وجود اعضای زمین را
و خون میگریست آسمان
و عشق را کشته بودند
فرشتگان گریه میکردند
کسی نبود صدای کودکان را بشنود
گریه شان را ببیند
آرامشان کند
قیامت بود
عاشورا…
******
الا ای عاشقان دیگر، غم عالم نمایان شد
دگر غمها ز داغ او، برایم سهل و آسان شد
ز چشمم اشک میریزد، ز قلبم خون عاشورا
سبوی عین و شین و قاف، به روی دست مستان شد
******
زیباترین شعر عاشورایی
ظهر عاشورا، زمین کربلا بود و حسین
پیش خیل دشمنان، تنها خدا بود و حسین
هر طرف پرپر گلی از شاخه ای افتاده بود
و اندر آن گلشن، خزانِ لاله ها بود و حسین
داشت در آغوش گرمش آخرین سرباز را
زآن همه یاران، علی اصغر به جا بود و حسین
آخرین سرباز هم غلطید در خون گلو
بعد از آن گل، خیمه ها ماتم سرا بود و حسین
یک طرف جسم علم دار رشید کربلا
غرقه در خون، دستش از پیکر جدا بود و حسین
عون و جعفر، اکبر و اصغر به خون خود خضاب
کربلا چون لاله زاران با صفا بود وحسین
تیرباران شد تن سالار مظلومان «فراز»
هرطرف از شش جهت تیرِ بلا بود و حسین
******
درس عاشورا درس زندگیست
درس خوبی وفلاحت، بندگیست
اگر چه اندک است طول وقوعش
هزاران درس داد آن با طلوعش
******
باز عاشوراییان پیدا شدند
باز هم سوداییان شیدا شدند
اربعین غصه های گل کجاست
اربعین ناله بلبل کجاست
اربعین عشق، عباست چه شد
اربعین، فریاد احساست چه شد
******
روز جان بازی یاران حسین است امروز
کربلا عرصه میدان حسین است امروز
آسمان محو تماشای فداکاری اوست
ما سوا واله و حیران حسین است امروز
صولت حیدری و آیت تسلیم و رضا
روشن از چهره تابان حسین است امروز
روی هفتاد و دو ملّت ز پی عرض نیاز
سوی هفتاد و دو قربان حسین است امروز
تا به عشّاق دهد درس فداکاری
یاد عشق شاگرد دبستان حسین است امروز
نه پریشان شده تنها دل ما در همه جا
صحبت از جمع پریشان حسین است امروز
نام پاک شهدای ره آزادی و حق
زنده از نام درخشان حسین است امروز
ای «رسا» دامن شه گیر که از شاه و گدا
همه را دست به دامن حسین است امروز
******
اسیرم اسیرت، کجایی حسین ؟
گدایم به کویت، توشاهی حسین
زبس در دلم عقده ها کاشتم
دلِ غصه را، توشفایی حسین
به زانوی غم هر محرم گذشت
همه چشم به راهیم، کجایی حسین ؟
******
آن روز که آفتاب می گفت حسین
امواج به روی آب می گفت حسین
چشمان شریک نهضت عاشورا
پر بود ز اشک ناب می گفت حسین
******
شعر سوزناک عاشورا
شب رسید و روز عاشورا گذشت
سوختند آن خیمه و خرگاه را
در دل شب زینب بی خانمان
ترک کرد آن سوخته خرگاه را
******
دردی به دل ِ شکسته ، پنهان دارم
محزونم وُ حُزن ِ پیر کنعان دارم
یا عشق ، قسم به عصر عاشورایی
در واحه ی غم ، شام ِ غریبان دارم…
******
سرخی شهادت تو پیدا بود
عشق تو امام کربلا زیبا بود
تنها سبب زندگی دین قطعا
پیغام نماز ظهر عاشورا بود
صل الله علیک یا اباعبدالله
******
ای کشتۀ صدپاره تن وایحسین وایحسین
آیا تویی حسین من؟ وایحسین وایحسین
حسین من! حسین من!
زخــم بـــدن، پیــرهنت غبـــار صحـــرا کفـنت
بــرهنه مــانده بـدنت چرا نداری سر به تن؟
حسین من! حسین من!
نیزه شکسته سایهات به سینهات جای سنان
بـا تـو چـه کـرده ساربان ای مـه صدپـاره بدن؟
حسین من! حسین من!
موی سفید و تن سیـه آمدهام به قتلگه
ز حنجـر بریده بـا خــواهر خـود حرف بزن
حسین من! حسین من!
همسفر شهید من! امیـد من! امید من!
سخـن بگـو سخن بگو، بگو دلم را نشکن
حسین من! حسین من!
مصحـف پـارهپـارهام! مــاه پـر از ستـارهام!
سنگ شده نثار تو به جای یاس و نسترن
حسین من! حسین من!
به قلب داغدیدهات جسم به خون تپیدهات
ز حنجــر بریـدهات بگــو سخـن بگــو سخـن
حسین من! حسین من!
******
ای آن که غمت مسئله آموز من است
شور غم تو در دل پرسوز من است
روزی که حسین! بر تو من گریه کنم
سوگند به تو که بهترین روز من است
عاشورای حسینی تسلیت باد
******
کربوبلای ِعشق
خزان زد باغ زهرا را به برگ ریزش بچین برگی
که گفته این خزان باشد ؟
که آغاز بهاران است
اگر چه کربلا زخمی است
و زخمش کهنه و دیرین
که این کربوبلای عشق، همیشه جاودان باشد
******
شعر در مورد عاشورا و امام حسین
تا خداییِ خداست، همه جا کرب و بلاست
روزها روز حسین، اشک ها اشک عزاست
انا مجنون الحسین
اشجع الناس کجاست؟ عشق و احساس کجاست؟
شاخه ی یاس کجاست؟ دست عباس کجاست؟
انا مجنون الحسین
یک طرف اشک پدر، یک طرف خون پسر
یک طرف زخم جگر، یک طرف یا ابتاست
انا مجنون الحسین
دل من سوختنی است، اشک من ریختنی است
عشق من سینه زنی است، رهبرم خون خداست
انا مجنون الحسین
دیده ام سوی حسین، کعبه ام کوی حسین
قبله ام روی حسین، کربلا قبله نماست
انا مجنون الحسین
مهر او در گل من، عشق او حاصل من
قبر او در دل من، سینه ام بزم عزاست
انا مجنون الحسین
منم و اشک دو عین، منم و وای حسین
گریه برمن شده دین، کار من سوز و دعاست
انا مجنون الحسین
خاک دلدار منم، دیده خونبار منم
تشنه ی یار منم، کوثرم جام بلاست
انا مجنون الحسین
شمرکافر زجفا، سر ارباب مرا
تشنه لب کرد جدا، تا زمین است و سماست
انا مجنون الحسین
******
اهل عالم بوی خون میآید از خاک حسین
عاقبت نقش زمین شد جسمِ صد چاک حسین
نیزه قاتل کجا و سینه پاک حسین
میکند زهرا تماشا با دو چشم خون فشان
وامصیبت الامان
******
اشعار عاشورایی
روز عاشورا همه اهل حلب
باب انطاکیه اندر تا به شب
گرد آید مرد و زن جمعی عظیم
ماتم آن خاندان دارد مقیم
ناله و نوحه کنند اندر بکا
شیعه عاشورا برای کربلا
بشمرند آن ظلمها و امتحان
کز یزید و شمر دید آن خاندان
نعرههاشان میرود در ویل و وشت
پر همیگردد همه صحرا و دشت
یک غریبی شاعری از ره رسید
روز عاشورا و آن افغان شنید
شهر را بگذاشت و آن سوی رای کرد
قصد جست و جوی آن هیهای کرد
پرس پرسان میشد اندر افتقاد
چیست این غم بر که این ماتم فتاد
این رئیس زفت باشد که بمرد
این چنین مجمع نباشد کار خرد
نام او و القاب او شرحم دهید
که غریبم من شما اهل دهید
چیست نام و پیشه و اوصاف او
تا بگویم مرثیه ز الطاف او
مرثیه سازم که مرد شاعرم
تا ازینجا برگ و لالنگی برم
آن یکی گفتش که هی دیوانهای
تو نهای شیعه عدو خانهای
روز عاشورا نمیدانی که هست
ماتم جانی که از قرنی بهست
پیش مؤمن کی بود این غصه خوار
قدر عشق گوش عشق گوشوار
پیش مؤمن ماتم آن پاکروح
شهرهتر باشد ز صد طوفان نوح
مولوی
🔥 برای مشاهده سریع جدیدترین فال های امروز روی دکمه زیر کلیک فرمایید