شعر های ولادت حضرت علی اکبر (ع) از لطیفیان و سازگار

اشعار زیبای روز تولد حضرت علی اکبر علیه السلام

شعرهای زیبا برای ولادت حضرت علی اکبر (ع) و روز جوان از علی اکبر لطیفیان و غلامرضا سازگار

شعر های ولادت حضرت علی اکبر (ع) از لطیفیان و سازگار
شعر های ولادت حضرت علی اکبر (ع) از لطیفیان و سازگار

دلم را هوای تو پر کرده است

غم آشنای تو پر کرده است

حسینیه و مسجد و دیر را

نسیم دعای تو پر کرده است

تو پیغمبری و بلاد مرا

اذان صدای تو پر کرده است

چه باکی ز گمراهی ام جاده را

اگر رد پای تو پر کرده است

هزاران سده می شود که خدا

سبو را برای تو پر کرده است

دلم را به گیسوی تو بسته اند

به طاق دو ابروی تو بسته اند

من از گیسوانت پریشان ترم

زچشم خراب تو ویران ترم

تواز نور خورشید پیداتری

من از نور مهتاب پنهان ترم

کویرم ولی از کرامات تو

من از عطر گلهای بارن ، ترم

تو لیلایی و بلکه لیلاترین

من از آهوان تو حیران ترم

اگر روی تو قبله گاه من است

من از هر مسلمان مسلمان ترم

تو موسایی و رود نیلت منم

شرار غمی و خلیلت منم

فدای دو چشمان شهلایتان

به قربان این قد و بالایتان

مگر از کدامین جهت آمدی

ملک می چکد از سراپایتان

نگاه تو کرده است مجنونمان

خدای تو کرده است لیلایتان

اسیران زلف تو را چاره نیست

به قربان طرح معمایتان

تو آنی که روح القدس می شود

گدای نسیم نفس هایتان

جمال تو پیغمبر اکرمی است

اسیری زلف تو هم عالمی است

تو در سینه ما حرم می زنی

برای دلم حرف غم می زنی

تو آنی که در قله مأذنه

قدم می زنی و علم می زنی

سحر با اذان سحر گاهی ات

سکوت دلم را به هم می زنی

تو گیسو کمندی و بالابلند

مرا می کشی تا قدم می زنی

تو درمحضر ماه ام البنین

ادب می کنی حرف کم می زنی

نبودی اگر نامی از گل نبود

ترنم نبود و تغزل نبود

تو شهزاده ای و علی اکبری

علی اکبری یا که پیغمبری ؟

در خانه ات ازدحام گداست

ولی خم به ابرو نمی آوری

تو آنی که در بین گهواره ات

به نازی دل عمه را می بری

مرا از مناجات شب بهتر است

دو رکعت نماز علی اکبری

برای اذان گفتن کربلا

تو از هر کس دیگری بهتری

نمازت نیاز شب کربلاست

گرفتار تو زینب کربلاست

خدایی ترین جلوه بی نیاز

موذن ترین زمین حجاز

غلامی کوی تو را کرده ام

اگر آبرومندم و سرفراز

ندیدیم در این کوچه های کرم

کسی را شبیه تو مهمان نواز

کنار خرابات گهواره ات

اذانی بگو تا بخوانم نماز

بیا از بقایای خاکسترم

حسینیه ام لیلا بساز

مرا تا بهشت نگاهت ببر

به پابوسی قتلگاهت ببر

مرا وصل دریا شدن بهتر است

گرفتار لیلا شدن بهتر است

کنار حریم کریمانه ات

مرا مردن از پا شدن بهتر است

به پای رکاب تو له له زدن

مرا از مسیحا شدن بهتر است

تو ممسوس حقی و جذب خدا

تو را اربا اربا شدن بهتر است

فراقت توان پدر را گرفت

کنار تو پس تا شدن بهتر است

دو چشمان تو اختران حسین

قد و قامتت سایبان حسین

علی اکبر لطیفیان

******

شب است وخانۀ ثارالله وچراغ هداست

خدا عجب پسری داده بر امام حسین

که پای تا به سرآئینۀ رسول خداست

علی است نام وعلی جلوه وعلی آئین

علی جلال و علی صورت وعلی سیماست

تمام چشم شده ، باغبان گلشن وحی

نگاهش از همه جانب به لالۀ لیلاست

تمامِ نور بود ذرّه ، روی او خورشید

تمامِ حُسن بودقطره ُحسنِ او دریاست

خدا به یوسف زهرا دوباره یو سف داد

چه یوسفی که سرا پای یوسف زهراست

هرآنکه دید جمال ورا به حیرت گفت

محمد است علی یا که سید الشهداست

محمد است علی یا حسین یا حسن است

به پنج تن قسم این حُسن کلّ پنج تن است

زبحر نور درخشید گوهری دیگر

ویا به دست خدیجه است کوثری دیگر

مدینه مکه شده مکه بیت عبدالله

کنار آمنه بینم پیمبری دیگر

ویا که مکه شده خانه امام حسین

ویا زکعبه درخشیده حیدری دیگر

دو باره فاطمه آورده یک امام حسن

ویا عیان زحسین است منظری دیگر

مگر که ام بنین باز زاده عباسی

ظهور کرده زعباس منظری دیگر

مگر دوباره حسینی دگر ظهور کند

که باز جلوه کند روی اکبری دیگر

به جز درِ حرمش را که باب قرب خداست

خدا شناس نیم گر زنم دری دیگر

همین بس است مرا لطف ورحمت وکرمش

که جان کبوتر بام ودلم بود حرم

قدش چو نخلۀ طوبی وهردلی چمنش

رخش چراغ وجودو وجود انجمنش

عجب مدار اگر آید از ریاض بهشت

زند رسول خدا بوسه بر لب ودهنش

زمکتب «اَوَلَسنا عَلَی الحقش» پیداست

که جان تازه دهد بر حسین با سخنش

هزار قافله دل از پیمبران خدا

زدند چنگ محبت به زلف پر شکنش

تن مطهرش ازجان پاک نیکوتر

سلام خلق و سلام خدا به جان وتنش

عجب ندارم اگر بشنوند بوی بهشت

هزار یوسف مصری زبوی پیرهنش

قرار می دهد از دست روی دست پدر

زبس که عاشق شمشیر هابود بدنش

گشوده دیده به رخسار دلربای حسین

به عالم آمده تا جان کند فدای حسین

نخورده شیر ، بود تشنه کام جام الست

به غیر دوست زده پشت پا به هرچه که هست

علی، حسین، حسن، زینبین با عباس

به هم دهند ورا همچو لاله دست به دست

دو دست در دل قنداقه ودوچشم به دست

دلش به سلسلۀ زلف یار شد پا بست

گرفت جان به کف و ایستاد بر سر پا

به زخم های تنش چوبه های تیر نشست

سلام عشق بر آن عاشق خداجوئی

که هر چه را که به جز عهددوست بود شکست

روا بود که ننوشند خلق آب حیات

زجام او که زجام عطش بود سر مست

اگر نبود خطا آشکار می گفتم

که این پسر بود از کودکی حسین پرست

جهان فداش که تاپای جان حسینی بود

هنوز نامده در این جهان حسینی بود

الا تمام محمد به خلق وخوی ومرام

به خلق وخوی ومرام محمدی است سلام

توئی شهید ولایت که از ولیت درود

توئی علی که ولی خدا ت گفته سلام

شب ولادت تو آسمان به حیرت گفت

که صبح یازدهم کس ندیده ماه تمام

قیام ها به قیام تو متصل باید

که زندگیت سراسر قیام بود وقیام

توئی که از شب میلاد بر قد وقامت

قماط بود به حج شهادتت احرام

شهادت تو به توحید آبرو بخشید

ولایت تو همان دین ماست در اسلام

اگر چه نیست نکوتر عبادی زنماز

بدون مهر تو حتی بود نماز حرام

هماره نور دهد مشعل هدایت تو

تمام طاعت میثم بود ولایت تو

غلامرضا سازگار

🔥 برای مشاهده سریع جدیدترین فال های امروز روی دکمه زیر کلیک فرمایید

فال ام را نشان بده

فال حافظ کوکا