نقد و بررسی فیلم پلنگ سیاه + خلاصه داستان

نوشته شده توسط

۲۲ شهریور ۱۳۹۹

خلاصه داستان فیلم پلنگ سیاه | داستان کامل | نقد و بررسی | آمار فیلم و جوایز

پلنگ سیاه (Black Panther) فیلم ابر قهرمانانه به کارگردانی رایان کوگلر، کارگردان آمریکایی است و از ستارگان آن می توان به چادویک بوزمن، فارست ویتاکر و مایکل بی جردن اشاره کرد. این فیلم توانست موفقیت های بسیاری کسب کرده و نامزد هفت جایزه اسکار شود.

درجه فیلم: PG-13
ژانر: ابر قهرمانانه
زمان فیلم: 134 دقیقه
تاریخ اکران: 16 فوریه 2018
استودیو: والت دیزنی

خلاصه فیلم

تچالا که به تازگی عنوان پادشاهی واکاندا را بدست آورده سعی در دستگیری سارقان ویبرانیوم دارد اما در این حین متوجه مشکل بزرگ تری می شود، شخصی گمنام از خانواده پادشاهی که ادعای تاج و تخت او را دارد …

داستان کامل فیلم

خطر اسپویل و لو رفتن داستان:

هزاران سال پیش پنج قبیله آفریقایی بر سر یک شهاب سنگ حاوی فلز ویبرانیوم جنگ می کنند. یک جنگجو “گیاه قلبی شکل” که بر یک نوع فلز (ویبرانیوم) روییده را می بلعد و با به دست آوردن توانایی های مافوق بشری، اولین “پلنگ سیاه” می شود.

او همه قبیله ها را – به غیر از قبیله جباری – متحد می کند و ملت واکاندا را تشکیل می دهد. در طول قرن ها، واکاندا از ویبرانیوم برای توسعه فناوری استفاده می کند و به دانش عظیمی دست می یابد اما برای پنهان کردن ویبرانیوم، همچنان در نظر سایر کشورها جهان سومی محسوب می شود.

در سال 1992، پادشاه واکاندا (تی چاکا) به دیدار برادرش (ان جوبو) که در کالیفرنیا زندگی می کند می رود. تی چاکا به برادرش تهمت دزدی و خیانت می زند زیرا معتقد است ان جوبو به یک فروشنده اسلحه در بازار سیاه به نام کلا کمک کرده تا ویبرانیوم را از واکاندا سرقت کند.

ان جوبو در ابتدا این اتهام را نمی پذیرد اما نزدیک ترین دوستش (زوری) که گویا از جاسوسان واکاندا بوده و تاکنون هویتش را مخفی نگه داشته این موضوع را تایید می کند.

در زمان حال، پس از مرگ تی چاکا، پسرش تچالا برای گرفتن تاج و تخت به واکاندا باز می گردد. او و اوکویه (رهبر گروهان دورا میلاجه) به یک گروه خلافکار حمله کرده و ناکیا (معشوق سابق تچالا) را از یک مأموریت مخفی بیرون می آورند تا ناکیا نیز به همراه مادرش (راموندا) و خواهر کوچکترش (شوری) در مراسم تاج گذاری شرکت کند.

در این مراسم رهبر قبیله جباری (مباکو) طبق نبردهای آیینی تچالا را به چالش مبارزه دعوت می کند و تچالا مباکو را شکست می دهد.

کلا و هم دستش (کیلمونگر) یک چکش واکاندایی را از موزه لندن می دزدند، وکابی ( معشوق اوکویه) از تچالا می خواهند که کلا را زنده دستگیر کنند.

تچالا، اوکویه و ناکیا به بوسان در کره جنوبی سفر می کنند، کلا قصد دارد این چکش را به یک مأمور سیا (راس) بفروشد.

بین آن ها درگیری رخ می دهد و کلا سعی می کند فرار کند اما توسط تچالا گرفتار می شود. هنگامی که تچالا قصد دارد او را در میان جمعیت بکشد اوکویه به او یادآوری می کند که مردم در حال تماشا هستند، بنابراین تچالا از کشتن کلا منصرف می شود و با اکراه او را به راس می سپارد.

در بازجویی کلا به راس می گوید که که چهره جهان سومی واکاندا در واقع پوششی برای پنهان کردن تمدن پیشرفته آن ها است. کیلمونگر به محل بازداشت حمله کرده و کلا را نجات می دهد، در حین حمله راس برای محافظت از ناکیا به شدت آسیب می بیند.

تچالا به جای این که کلا را تعقیب کند راس را به واکاندا می برد، جایی که فناوری آن ها می تواند او را نجات دهد.

در حالی که شوری مشغول درمان راس است تچالا با زوری روبرو شده و حقیقت را درباره ان جوبو می پرسد. زوری توضیح می دهد که ان جوبو قصد داشت از فناوری واکاندا برای نجات مردم آفریقایی تبار در سراسر جهان استفاده کند تا از دست ظالمان نجات پیدا کنند.

در فلش بک متوجه می شویم ان جوبو توسط تی چاکا کشته شده است زیرا ان جوبو پس از دستگیری به زوری حمله می کند و تی چاکا جلوی او را گرفته و به قتلش می رساند. تی چاکا به زوری دستور می دهد به دروغ بگوید که ان جوبو ناپدید شده است و برای حفظ دروغ خود، پسر ان جوبو را رها می کنند.

کیلمونگر کلا را می کشد و جسد او را به واکاندا می برد، در واکاندا او را دستگیر می کنند و دست بسته به نزد بزرگان قبیله می برند، کیلمونگر در حضور بزرگان خود را انجاداکا (پسر ان جودو) معرفی کرده و با همراه داشتن گردنبندی ادعای تاج و تخت می کند.

او تچالا را به نبرد آیینی (مبارزه تن به تن برای تاج و تخت) دعوت می کند، در طی نبرد کیلمونگر زوری را می کشد، تچالا را شکست می دهد و او را از بالای یک آبشار به پایین می اندازد.

کیلمونگر که اکنون پادشاه است به مقر واکاندا رفته و گیاه قلبی شکل را می بلعد و دستور می دهد که بقیه آن را بسوزانند اما قبل از این کار، ناکیا یکی از آن ها را بر داشته است. کیلمونگر با پشتیبانی وکابی و ارتش، آماده توزیع محموله های سلاح واکاندا به سراسر جهان است.

ناکیا، شوری، راموندا و راس برای دریافت کمک به قبیله جباری فرار می کنند و متوجه می شوند جباری، تچالا را نجات داده است.

تچالا توسط گیاهی که ناکیا با خود به همراه دارد بهبود پیدا می کند و برای مبارزه با کیلمونگر، مجددا لباس پلنگ سیاه را می پوشد.

کیلمونگر قصد دارد با صادر کردن ویبرانیوم به کشورهای دیگر به سیاه پوستان فقیر کمک کند. در همین حال تچالا از راه می رسد و اجازه این کار را نمی دهد.

وکابی و ارتشش با شوری و ناکیا می جنگند در حالی که راس از راه دور یک جت را کنترل می کند و هواپیماهای حامل سلاح های ویبرانیوم را سرنگون می کند. جباری نیز به همراه ارتشش برای کمک به تچالا از راه می رسد و با نیرو های وکابی درگیر می شود.

در مبارزه تن به تن کیلمونگر و تچالا در معدن ویبرانیوم، تچالا با ضربه خنجر کیلمونگر را زخمی می کند. کیلمونگر از بهبودی امتناع می کند و ترجیح می دهد به جای زندانی شدن به عنوان یک مرد آزاد بمیرد.

در صحنه ای می بینیم تچالا در سازمان ملل، ماهیت واقعی واکاندا را برای جهانیان آشکار کند.

نقد و بررسی فیلم

پلنگ سیاه اثری سرگرم کننده و هیجان انگیز از دنیای مارول است که توانست از بسیاری از جنبه فیلم سازی موفق عمل کند.

شخصیت پردازی نه آن چنان عالی است که بتوانیم آن را در کنار بزرگان سینما قرار دهیم و نه آن چنان بد است که بتوان آن را نادیده گرفت اما بدون شک در مقایسه با آثار ابر قهرمانی دیگر جایگاه ویژه ای دارد.

بازیگران به خوبی از پس نقش های خود بر آمده و بازی دلنشینی ارائه داده اند. فیلمنامه نیز تا حد امکان داستان غیر منطقی واکاندا را طبیعی جلوه داده و و به موفقیت فیلم کمک کرده است.

جلوه های ویژه نکته کلیدی فیلم است اما چندان جالب از آب در نیامده، به عنوان مثال مبارزه پایانی دو پلنگ سیاه انیمیشن است و به خوبی می توان غیر طبیعی بودن آن را تشخیص داد.

با وجود تمام اشکالاتی که بیان کردیم پلنگ سیاه همچنان یک سر و گردن بالاتر از آثار ابر قهرمانی مشابه است، اثری جالب و در خور که فروش بالایش اثباتی بر جایگاه بالای فیلم می باشد.

جالب است بدانید سازندگان از سال ها قبل قصد ساخت پلنگ سیاه را داشتند و در سال 2011 یک نویسنده برای تهیه فیلمنامه استخدام کردند اما به دلایل مختلف این کار عقب افتاد.

یکی از نکات قابل توجه درباره پلنگ سیاه این است که اکثر بازیگران اصلی این فیلم سیاه پوست هستند و فروش بالای فیلم توانست رکورد بالاترین فروش جهانی را برای یک کارگردان سیاه پوست به همراه داشته باشد