نقد و بررسی فیلم ناخدا و فرمانده + خلاصه داستان

داستان و نقد فیلم ناخدا و فرمانده: آخر دنیا
داستان و نقد فیلم ناخدا و فرمانده: آخر دنیا

خلاصه داستان فیلم ناخدا و فرمانده: آخر دنیا | داستان کامل | نقد و بررسی | آمار فیلم و جوایز

فیلم ناخدا و فرمانده: آخر دنیا (Master and Commander: The Far Side of the World) که به نام استاد و فرمانده نیز شهرت پیدا کرده از فیلم های جنگی درام به کارگردانی پیتر ویر است که بازیگرانی همچون راسل کرو و پل بتانی در آن به ایفای نقش پرداخته اند.

داستان فیلم و شخصیت های آن از سه رمان در سری کتاب های اوبری – ماتورین نوشته پاتریک اوبریان الهام گرفته شده که شامل بیست رمان کامل از ماجراهای دریایی کاپیتان جک اوبری می باشد.

درجه فیلم : PG-13
ژانر: جنگی، درام، اکشن
زمان فیلم: 138 دقیقه
تاریخ اکران: 14 نوامبر 2003
استودیو: فاکس قرن بیستم

خلاصه داستان فیلم ناخدا و فرمانده

کاپیتان جک اوبری در جنگ های ناپلئونی فرمانده یکی از ناوهای جنگی بریتانیا است و ماموریت دارد کشتی جنگی فرانسوی به نام آکرون را تعقیب و در نهایت تسخیر کند. او با تمام وجود و با تمام قوای خدمه کشتی برای رسیدن به هدف خود تلاش می کند و با وجود حوادث تلخ و غم انگیزی که در این میان رخ می دهد چشم از هدف بر نمی دارد.

داستان کامل فیلم

خطر اسپویل و لو رفتن داستان:

طی جنگ های ناپلئونی، زمانی که ناوهای جنگی دریایی بریتانیا تنها امید در مقابل ارتش ناپلئون هستند جک اوبری کاپیتان کشتی سورپرایز در یک ماموریت جنگی وظیفه دارد با کشتی فرانسوی آکرون بجنگد و پیروز شود.

آکرون با کمین کردن در سواحل برزیل خسارات زیادی به کشتی سورپرایز وارد می کند و خودش هیچ آسیبی نمی بیند. قایق های سورپرایز این کشتی را به سوی مه می کشانند تا از دید آکرون مخفی شود.

افسران کشتی سورپرایز اعتقاد دارند کشتی جنگی فرانسوی بسیار قدرتمندتر است و از کاپیتان اوربری می خواهند دست از تعقیب و گریز آکرون بردارد اما اوبری با بیان این که نباید بگذارند دست آکرون به ناوگان نهنگ بریتانیا برسد با آن ها مخالفت می کند و دستور می دهد کشتی را بدون بازگشت به بندر و در دریا تعمیر کنند.

در نبردی که بین دو کشتی رخ داده بلاکنی که از ناو آموزان نوجوان دریایی است یک بازوی خود را از دست می دهد و اوربری به خاطر این مسئله بسیار ناراحت می شود.

یک شب در حالی که آکرون دوباره به کمین سورپرایز نشسته است کاپیتان اوربری با کمک یک دکل و لامپ های کشتی آن را فریب داده و از آن جا دور می شود.

سورپرایز کیپ هورن را دور زده و به جزایر گالاپاگوس می رود زیرا کاپیتان اوبری معتقد است آکرون قصد دارد در نزدیکی این جزیره، ناوگان نهنگ بریتانیا را شکار کند. در این میان ماتورین که پزشک کشتی و دوست صمیمی کاپیتان اوبری است و به گیاهان و جانوران نادر و ناشناخته علاقه زیادی دارد از کاپیتان قول می گیرد پس از رسیدن به جزیره به او فرصت دهد تا تحقیقاتی روی موجودات آن جا انجام دهد.

با این حال زمانی که سورپرایز به جزیره می رسد بازماندگان ناوگان نهنگ را که توسط آکرون نابود شده اند پیدا می کنند. کاپیتان اوبری با دیدن این صحنه بدون پیاده شدن از کشتی دستور می دهد به دریا برگردند و کشتی ماکرون را دنبال کنند. ماتورین سعی می کند نظر کاپیتان را عوض کند اما نتیجه نمی دهد.

سورپرایز چندین روز در دریا سرگردان می شود، بادی نمی وزد و بارانی نمی بارد، خدمه کشتی کم کم دچار بی قراری و آشفتگی می شوند و خرافات بین آن ها رخنه می کند. آن ها به ناو آموز هالوم که بین خدمه احترامی ندارد بدبین می شوند و معتقدند او کسی است که اولین بار کشتی آکرون را در مه تشخیص داد و عامل بد شانسی کشتی است.

این خرافات زبان به زبان می چرخد و هالوم نیز آن را احساس می کند. با بالا رفتن تنش، ناگل که از خدمه کشتی است از ادای احترام به هالوم در عرشه امتناع می کند و به خاطر این مسئله شلاق می خورد. همان شب هالوم که به شدت ناراحت و افسرده است به خودش یک گلوله توپ می بندد و با پریدن در دریا خود را غرق می کند.

صبح روز بعد کاپیتان اوبری مراسم یادبودی برای هولوم برگزار می کند. خوشبختانه همان روز بعد از مدت ها باد شروع به وزش کرده و بارندگی شروع می شود. خدمه کشته جان تازه ای می گیرند و سورپرایز تعقیب و گریز آکرون را از سر می گیرد.

روز بعد کاپیتان هاوارد که از افسران دریایی است تلاش می کند به یک پرنده آلباتروس که بالای کشتی پرواز می کند شلیک کند اما تیرش تصادفی به ماتورین می خورد.

دستیار پزشک به اوبری اطلاع می دهد که گلوله و تکه پارچه ای که همراه آن وارد بدن ماتورین شده باید خیلی زود خارج شود در غیر این صورت زخم عفونی می شود، در ضمن این عمل جراحی باید روی خشکی انجام شود.

کاپیتان اوبری به خاطر نجات ماتورین دست از تعقیب آکرون بر می دارد و کشتی را به سمت جزیره هدایت می کند. ماتورین با استفاده از یک آینه خودش را جراحی می کند و حالش بهبود می یابد.

کاپیتان که از تعقیب آکرون منصرف شده این فرصت را به ماتورین می دهد تا در گوشه و کنار جزیره به دنبال موجوداتی که می خواهد بگردد و تحقیق کند. ماتورین به همراه بلانکی که در این مدت به زیست شناسی علاقه مند شده شروع به جمع آوری و کشیدن عکس نمونه ها می کند.

زمانی که ماتورین در جستجوی یکی از گونه های ناشناخته به نام قره غاز بدون بال است به طور اتفاقی کشتی آکرون را در آب های آن سوی جزیره می بیند. او و همراهانش با شتاب به سمت کاپیتان اوبری می روند تا این مسئله را به او اطلاع دهند و در این حین مجبور می شوند بیشتر نمونه ها را در راه رها کنند تا زودتر به کشتی برسند.

سورپرایز یک بار دیگر برای جنگ با آکرون آماده می شود. از آن جا که بدنه کشتی آکرون بسیار قوی است کاپیتان اوبری و افسران به این نتیجه می رسند که برای آسیب زدن به آن باید از نزدیک به این کشتی حمله کنند.

کاپیتان اوبری به دیدن ماتورین و بلانکی که در حال بررسی نمونه ها هستند می رود و با دیدن یکی از نمونه ها که به طرز جالبی خودش را استتار می کند ایده ای برای حمله به آکرون به ذهنش می رسد. او تصمیم می گیرد سورپرایز را به یک ناوگان نهنگ انگلیسی تبدیل کند و امیدوار است طمع فرانسوی ها باعث شود به جای نابود کردن کشتی بخواهند آن را تصاحب کنند.

برای این منظور علاوه بر ظاهر کشتی، ظاهر خودش و خدمه کشتی را نیز تغییر می دهد. آکرون فریب این ظاهر سازی را می خورد و به قدری به سورپرایز نزدیک می شود که کاپیتان اوبری و خدمه اش فرصت خوبی برای حمله از فاصله نزدیک پیدا می کنند.

با سقوط تیرک اصلی کشتی آکرون، کاپیتان اوبری و همراهانش وارد کشتی می شوند و جنگ تن به تن آغاز می شود. آن ها سرانجام خدمه کشتی آکرون را شکست می دهند و پزشک کشتی آکرون جسد کاپیتان فرانسوی را به او نشان می دهد و می گوید مدتی قبل مرده است.

مراسم تدفین کشته شدگان جنگی انجام می شود، سپس هر دو کشتی تعمیر می شوند و کاپیتان اوبری مسئولیت کشتی آکرون را به یکی از افسرانش می دهد. سورپرایز قرار است به جزیره برود و اسرای آکرون به جزیره منتقل شوند.

آکرون از آن ها جدا می شود و ماتورین که فرصت خوبی برای تحقیق در جزیره پیدا کرده هنگام صحبت با کاپیتان به این که پزشک آکرون قبلا مرده است اشاره می کند، کاپیتان اوبری متوجه می شود کاپیتان فرانسوی کسی بوده که با ظاهر شبیه پزشک او را فریب داده است.

او دستور می دهد سورپرایز تغییر مسیر داده و به دنبال آکرون برود. ماتورین باز هدم موفق نمی شو به جزیره برود و نمونه هایش را جمع آوری کند. کاپیتان اوبری به او یادآوری می کند که پرنده ای که او به دنبالش است بالی برای پرواز ندارد و جایی نمی رود تا او برگردد!

نقد و بررسی فیلم

فیلم ناخدا و فرمانده توانسته به خوبی بخشی از شرایط جنگی حاکم بر نیروی دریایی انگلیس در طول قرن نوزدهم را به تصویر بکشد و کارگردان با توجه دقیق به جزئیات یک سند ارزشمند تاریخی و در عین حال مهیج تولید کرده است.

بازیگران عالی هستند و رابطه بین شخصیت ها و بازی قدرتمند آن ها این فیلم را به یک اثر ماندگار تبدیل کرده است، به خصوص راسل کرو که در نقش کاپیتان انگلیسی خوش درخشیده است.

داستان فیلم چندان ابتکاری و بدیع نیست اما در این جا تجربه است که حرف اول را می زند نه داستان.

در کنار همه نقاط قوت نباید موسیقی فوق العاده و فیلمبرداری عالی فیلم را نادیده بگیریم. این اثر خوش ساخت به تمام کسانی که از تماشای فیلم های دریایی یا ژانر جنگی لذت می برند توصیه می شود.

فروش فیلم ناخدا و فرمانده

فیلم ناخدا و فرمانده با هزینه تولید 150 میلیون دلاری توانست به فروش کلی 211.6 میلیون دلار در گیشه دست پیدا کند.

جوایز فیلم ناخدا و فرمانده

فیلم ناخدا و فرمانده در ده رشته مختلف نامزد جایزه اسکار شد و توانست جایزه اسکار بهترین فیلمبرداری و بهترین صدا گذاری را برای عوامل خود به ارمغان آورد.

منبع: wikipedia

🔥 برای مشاهده سریع جدیدترین فال های امروز روی دکمه زیر کلیک فرمایید

فال ام را نشان بده

فال حافظ کوکا