معنی و داستان ضرب المثل پته اش روی آب افتاد

مفهوم و ریشه ضرب المثل پته اش روی آب افتاد
مفهوم و ریشه ضرب المثل پته اش روی آب افتاد

زمانی که راز و اسرار مگوی شخصی فاش شود اصطلاحا می گوییم “پته اش روی آب افتاده است”.

اکثر ما حداقل یک بار از این ضرب المثل در مکالمه های روزمره ی خود استفاده کرده ایم مثلا زمانی که دوستی رازی از ما را در جایی که نباید بازگو می کند از او با جمله ” چرا پته ی مرا روی آب ریختی؟ ” گلایه و شکایت می کنیم.

همین پته کسی را روی آب ریختن یک شخص با گفتن راز هایش می تواند منجر به اختلافات بزرگ و شدیدی شود که گاهی نیز جبران ناپذیر است، هم چنین این کار می تواند باعث آسیب زدن به اطرافیان و تیره و تار شدن بسیاری از روابط گردد.

راز داری یکی از صفات نیک برای انسان ها می باشد اما گاهی با رسوا کردن و ریختن پته شخصی که قصد فریب دیگران را دارد روی آب، کار خیری در حق دیگران انجام می دهیم، زیرا این شخص قبل از آن که با فریب و حیله بتواند به مقصود و نیت بد خود دست پیدا کند رسوا شده است.

بدین ترتیب فاش شدن هر رازی می تواند به نفع یا ضرر اطرافیان باشد، هوشمندی، عقل و درایت هر کدام از ما می تواند به تشخیص این امر کمک کند و در صورت لزوم هر کدام از ما باید تصمیم بگیریم که با فاش کردن یا نکردن راز یک نفر از آسیب رسیدن به دیگران و حتی خود آن شخص جلوگیری کنیم.

ریشه و داستان ضرب المثل

واژه پته دو معنی متفاوت دارد که در این جا به هر دو آن ها اشاره می کنیم.

در گذشته به جواز، گذر نامه و بلیط “پته” گفته می شد، از پته به عنوان مدرکی برای خروج از کشور استفاده می شد که گاهی نیز آن را “تذکره” می نامیدند.

هم چنین اصطلاح بین المللی این واژه “پاسپورت” می باشد که از کشور مبدا برای مسافرین صادر شده و در کشور مقصد به عنوان اجازه نامه ی اقامت تلقی می گردد.

اما پته مورد استفاده در ضرب المثل ” پته اش روی آب افتاده است” به معنی بند گون هایی می باشد که در قسمت های مختلف جوی های آب می بستند تا مسیر آب را توسط آن کنترل و هدایت کنند.

در ایام قدیم آب لوله کشی به شکل امروزه در شهر ها و روستا ها وجود نداشت و مردم برای تامین آب از چشمه ها و چاه ها استفاده می کردند، بدین ترتیب آب توسط جوی های سر باز به مناطق مختلف برده می شد و هر جا که نیاز بود مقداری از آب به داخل کوچه ها یا خانه های مسکونی برده شود سد و بند کوچکی از جنس چوب که به آن پته گفته می شد در داخل جوی خیابان یا کوچه قرار می گرفت و آب مورد نیاز را به داخل حوض یا آب انبار خانه هدایت می کرد.

از آب حوض یا آب ذخیره شده در آب انبار ابتدا برای مصارف مختلف از جمله شستشوی ظروف، اثاثیه منزل، لباس ها استفاده می شد و این آب چون حاوی گل و لای بود مردم صبر می کردند پس از ته نشین شدن گل و لای آن، برای آشامیدن و پخت و پز نیز از همان آب استفاده می کردند.

اما در این میان افرادی بودند که در زمان خشکسالی، نیمه شب ها که مردم خواب بودند دزدکی داخل جوی پته می ­بستند و آب را به خانه برده و حوض ها و آب انبار های شان را خارج از نوبت پر می کردند.

معمولا مردم متوجه این دزدی و سوء استفاده این افراد نمی شدند اما گاهی اتفاق می افتاد که فشار آب پته ها را از جا کنده و به جاهای دیگر می برد و ساکنان خانه های پایین تر با دیدن پته ها متوجه ماجرا می شدند.

پته های روی آب راز صاحبش را آشکار و او را رسوا می کرد و در نتیجه دعوا و درگیری میان آن شخص و دیگر ساکنان بر سر آب دزدیده شده، رخ می داد.

🔥 برای مشاهده سریع جدیدترین فال های امروز روی دکمه زیر کلیک فرمایید

فال ام را نشان بده

فال حافظ کوکا