معنی و داستان ضرب المثل تا بوق سگ

معنی و داستان ضرب المثل تا بوق سگ
معنی و داستان ضرب المثل تا بوق سگ

ضرب المثل «تا بوق سگ» درباره افرادی به کار می رود که طولانی مدت مشغول انجام کاری هستند و کار آن ها تا دیر وقت طول می کشد.

برای مثال می گوییم «از خروس خون تا بوق سگ کار می کنه» یعنی از صبح زود تا انتهای روز و تا دیر وقت مشغول کار کردن است.

بعضی اوقات نیز این ضرب المثل دارای بار منفی می باشد مثلا در مواقعی که کار زیاد ما بدون نتیجه و مزد مناسب باشد می گوییم «از خروس خون تا بوق سگ کار می کنم اما چیزی گیرم نمیاد» در این جا فرد با این که سخت کار و تلاش انجام داده اما یا مزدی نگرفته یا به آن مزدی که در خور و مورد انتظارش بوده نرسیده است.

بدین ترتیب ضرب المثل «تا بوق سگ» کنایه از کار طولانی مدت، زحمت زیاد و مشغول بودن به کاری از صبح تا شب است.

ریشه و حکایت ضرب المثل

در گذشته بازارهای ایرانی به این شکل ساخته می شد که دو گذر عمود بر هم در میانه به هم رسیده و «چهارسوق» بزرگ را تشکیل می داد.

با توجه به بزرگی و یا کوچکی بازار، چندین چهار سوق کوچک نیز ساخته می شد اما ورودی و خروجی این بازار ها تنها از دو سر گذر های اصلی آن بود، بدین ترتیب بازار های ایرانی چهار مدخل داشت که در دو سر شاخه ی اصلی بود و با در های بزرگ چوبی بسته می‌ شد.

هم چنین هر دکان دارای یک در چوبی بود که شب ها بسته می شد اما این درها به راحتی قابل شکستن بود و امنیت بالایی نداشت به همین دلیل مراقبت و نگهبانی از دکان ها و بازار کار مهمی بود و افرادی به عنوان نگهبان در محل درهای اصلی مشغول به کار می شدند و از سر شب (دم اذان مغرب) تا بامداد روز دیگر (پس از اذان صبح) باید از بازار مراقبت می کردند و طول بازار را گشت می زدند.

از آنجا که بازار، بزرگ بود و امکان گشت زنی در تمام نقاط آن برای نگهبانان وجود نداشت نگهبانان چندین سگ درنده به نام «سگ بازاری» داشتند که این کار را برای شان انجام می دادند.

این سگ ها فقط صاحبان خود که نگهبانان بودند را می شناختند و هر فرد دیگری که در بازار می دیدند را می گرفتند به همین دلیل با غروب آفتاب نگهبانان در یک بوق بزرگ که از شاخ قوچ ساخته می شد و صدای بسیار مهیب و بلندی داشت می دمیدند تا همه بازاریان از زمان رها شدن سگ ها آگاه شوند و زودتر حجره های شان را تعطیل کرده و از بازار خارج شوند.

به این بوق که سه بار و با فاصله زمانی مشخصی نواخته می ‌شد «بوق سگ» می‌ گفتند و پس از نواختن آن اگر کسی بازار را ترک نمی کرد و گرفتار سگ ها می شد خونش پای خودش بود زیرا هر لحظه امکان داشت که فرد مورد حمله سگ های وحشی قرار بگیرد.

از آن دوران به بعد به هر شخصی که تا دیر وقت کار کند و دیر هنگام به خانه برگردد می گویند که تا بوق سگ کار کرده و یا بیرون از خانه حضور داشته است.

همچنین به اشخاصی که خیلی زود عصبانی شده و بدون دانستن حقیقت ماجرا سریع جار و جنجال به پا می کنند «سگ بازاری» می گویند زیرا این افراد خودی را از غیر خودی و دزد را از بازاری تشخیص نمی دهد و بی خود و بی جهت به همه تهمت زده و پرخاش می کنند.

معادل انگلیسی

burn the candle at both ends

🔥 برای مشاهده سریع جدیدترین فال های امروز روی دکمه زیر کلیک فرمایید

فال ام را نشان بده

فال حافظ کوکا